یه مدت برام خیلی مهم بود که آروم باشم ، ولی الان برام مهم نیست . من دچار خشونت مزمنِ کشنده ای هستم که ریشه هایش هر لحظه بیشتر در مغزم میپیچد و محبتِ درون قلبم را می‌مکد .خارهایش که رشد میکند ، راه گلویم را میگیرد.از فکرم خون می‌چکد و دچار جیغ ممتدی هستم که سکوت را فریاد میزند . دوست دارم تنها به صداها گوش کنم . به صدای داد ، جیغ ، اعتراض، ضجه ،التماس .دوس دارم صدای جهان واقعی را بشنوم .این صدای واقعیت است. صدای ضجه ی ناشی از شکنجه ی ارواح سرگردان.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها